دنیای سرگرمی

فقط چند دقیقه برای داشتن سرگرمی وقت بگذاریم


سخنان فلسفی دکتر علی شریعتی

 با تمام وجود گناه کردیم اما نه نعمت هایش را از ما گرفت، نه گناهمان را فاش کرد. بیندیش اگر اطاعتش کنیم چه می کند.

 

 دنیا را بد ساخته اند، کسی را که دوست داری تو را دوست نمیدارد، کسی که تو را دوست دارد تو دوستش نمیداری. امّا کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم و آیین هرگز به هم نمی رسید.

  

وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم، وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم، وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم، وقتی که او تمام کرد من شروع کردم، وقتی او تمام شد من آغاز شدم و چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن است مثل تنها مردن ......

  

ای کاش خدا قبل از اینکه چیزی را به آدم ها بدهد، ابتدا معرفتش را بدهد.

 

 در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارن، و در آشکارا از آنانی که دوستمان دارند غافلیم، شاید این است دلیل تنهایی ها.

  

از همه ی داشته هایت که به آن می نازی خدا را جدا کن ببین چی داری، به همه ی کمبودهایت که از آن ها می نالی خدا را اضافه کن ببین چه کم داری.

  

  انسان نقطه ای است میان دو بی نها یت، بی نها یت لجن ! بی نهایت فرشته !.

 

 استوار ماندن و زیر هر باری نرفتن، دین من است.

 

 دنیا را نگه دارید. می خواهم پیاده شوم.

 

 دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است.

  

برای کوبیدن یک حقیقت، خوب به آن حمله مکن، بد از آن دفاع کن.

  

 من تو را دوست دارم و تو دیگری را و دیگری دیگری را و در این میان همه تنهاییم! 

 

 خدایا! چگونه زیستن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت.

 

 مرحوم دکتر شریعتی انسان ها را به چهار گروه دسته بندی کرده است: دسته اوّلآنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم نیستند، عمده آدم ‌ها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آن‌ هاست که قابل فهم می‌ شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند. دسته ی دوّمآنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم نیستندمردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت شان را به ازای چیزی فانی واگذاشته ‌اند. بی ‌شخصیت ‌اند و بی ‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌ آیند. مرده و زنده‌ شان یکی است. دسته ی سوّم: آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم هستند، آدم ‌های معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودن شان هم تاثیرشان را می ‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می ‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم. دسته ی چهارم: آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هستند. شگفت‌ انگیزترین آدم‌ها در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌ اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم، اما وقتی که از پیش ما می ‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک می ‌کنیم. باز می‌ شناسیم. می ‌فهمیم کهآنان چه بودند. چه می‌ گفتند و چه می‌ خواستند.

 

 نامم را پدرم انتخاب کرد، نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم! دیگر بس است! راهم را خودم انتخاب خواهم کرد.

 

در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم کرد، آبی آسمان که می بینم و می دانم نیست و خدایی که نمی بینم و می دانم که هست.

 

ساعت ها بگذارید بخوابند! بیهوده زیستن را نیاز به شمردن نیست.

 

 به دکتر شریعتی گفتند: استاد سیگار طول زندگی را کوتاه می کنه، دکتر در جواب گفت: من به عرض زندگی فکر میکنم.

 

 افسوس روزی خواهد آمد که بی دینی، نماد روشن فکری است.

 

 چه حقیرند مردمانی که به خاطر جلب توجه دیگران خود را هم فکر و هم نظر آنها نشان دهند.

 

 اگر تمام ابرهای آسمان ببارند، گلهای قالی نخواهند شگفت و این قانون زیر پا ماندن است.

 

دکتر شریعتی می گوید: خوشبختی ما در سه جمله است: تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا. ولی ما با سه جمله ی دیگر زندگی مان را تباه می کنیم: حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا.

 

 دکتر شریعتی می گوید: می خواهم بگویم فقر همه جا سر می کشد. فقر گرسنگی نیست، عریانی هم نیست، فقر چیزی را نداشتن است ولی آن چیز پول یا طلا نیست... فقر: همان گرد و غباری است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتاب فروشی می نشیند. فقر: کتیبه سه هزارساله ایست که روی آن یادگاری نوشته اند. فقر: پوست موزی است که از پنجره ی یک اتومبیل به بیرون انداخته می شود. فقر همه جا سر می کشد... فقر شبی را بی غذا سپری کردن نیست. فقر روزی را بی اندیشه سپری کردن است.

 

لطفا برای حمایت از ما شارژ خود را از طریق بنر زیر تهیه کنید
نويسنده: محمدرضا قربانی | تاريخ: دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:سخنان فلسفی دکتر علی شریعتی, | موضوع: <-CategoryName-> |